کریم پور شیرازی نخستین شماره نشریه خود یعنی «شورش» را در بهمن ماه ١٣ خورشیدی در تهران منتشر کرد. این هفته نامه پس از آن، به دلیل مبارزه علنی با حکومت و شخص شاه به محاق توقیف رفت. اما او با عناوین دیگر نظیر فریاد ایران، قیام ملت، مرد وطن، ندای البرز و مهر میهن کار مطبوعاتی خود را آمیخته با مبارزه ادامه داد!
سال انتشار نشریه شورش از جمله بدترین سالهای زندگی سیاسی این ملت بود؛ چون از یک سو، ملت ایران به رهبری دکتر مصدق فریاد «ملی شدن صنعت نفت» را بلند کرده بود، و از دیگر سو، سپهبد رزم آرا، نخست وزیر وقت، تلاش میکرد تا این فریاد را در نطفه خفه کند.
در چنین شرایطی بود که کریم پور بپاخاست و در سرمقاله نخستین شماره روزنامه شورش مورخ ۲۳/۱۱/۱۳۲۹ نوشت: «… یک بار دیگر با کمال صراحت و مردانگی آشکارا و علنی فریاد میزنم: ای مردم، اگر طالب سعادت خویش و خوشی ایران و ایرانیان هستید، چاره منحصر به فرد، فقط یک شورش و انقلاب خونین است. در صورتی که از مرگ سرخ بترسید، با روی سیاه و در برابر کاخهای سفید سر به فلک کشیده، از گرسنگی و بدبختی خواهید مرد. باید بین مرگ شرافتمندانه و زندگی ننگین یکی را انتخاب کنید من که مرگ شرافتمندانه را انتخاب میکنم. »
سرمقالههای شورش که توسط کریم پور شیرازی نوشته میشد از اهمیت فوقالعادهای در میان سایر مطالب روزنامه برخوردار بود و سایر مطالب را تحتالشعاع قرار میداد. اصولاً بیشترین شهرت کریم پور به خاطر نوشتن همین سرمقالههایش بود. «من به قرآن مجید سوگند یاد کردهام که چیزی جز به منفعت ملت ایران نگویم و سطری جز برای آسایش مردم ننویسم.»
کریم پور در یکی دیگر از سرمقالههایش نوشت: «ای مردم، اگر طالب سعادت خویش و خوشی ایران و ایرانیان هستید، چاره منحصر به فرد، فقط یک شورش و انقلاب خونین است!»
کریم پور شیرازی در روزنامه پر طرفدار شورش در انتقاد از اشرف پهلوی مینویسد: «مردم میگویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم میگویند این پولهایی را که اشرف به نام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بیسواد این مملکت فقیر و بدبخت میگیرد به چه مصرفی میرساند؟…
مردم میگویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرائی این مملکت دخالت نا مشروع میکند. چرا خواهر شاه دادستان تهران را احضار کرده و نسبت به توقیف ملک افضلی جنایتکار و آدمکش اعتراض کرده و دستور تعویض بازپرس را میدهد؟
چرا باید یک نفر مفتخور نالایق به نام همسری خواهر شاه، دربار سلطنتی یک مملکت تاریخی را ملعبه عیاشی و خوشگذرانی خود قرار دهد؟…
شاه اگر با طرد اشرف، فاطمه و احمد شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهد، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار و لوئی شانزدهم کردند.حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم.»
پس از انتشار این مقاله، امیرمختار کریم پور نامه تهدیدآمیزی را دریافت کرد که کلیشه آن را در روزنامه به چاپ رساند: «… ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی برنداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه محمد مسعود میخواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم و باز هم میگوئیم، اگر دست از مبارزه با ما برنداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش.»
کریم پور موفق شد ٨٨ شماره نشریه شورش را تا ٢۴ مرداد ماه ١٣٣٢ منتشر کند و در ٢۶ مهر ماه او را به جرم هواداری از دولت دکتر مصدق دستگیر کردند!
سرانجام کریم پور شیرازی به عنوان اعتراض پنج روز اعتصاب غذا کرد و در این مدت به حدی ضعیف و لاغر شده بود که قدرت نشستن و حرف زدن هم نداشت .
کریم پور شیرازی ساعت ۳ بامداد روز دوشنبه ۲۴ اسفند ماه ۱۳۳۲ در میان شعلههای آتش سوخت و ساعت ده صبح به بیمارستان برده شد و ساعت ۴ بعدازظهر همان روز، خبر جانباختن او منتشر شد. آنگاه این خبر دهان به دهان نقل شد که: «به دستور اشرف، ابتدا کریم پور را با گلوله زدند و سپس پیکر نیمهجانش را آتش زدند و او را در میان شعلههای آتش سوزاندند و بدینترتیب، دست به انتقام جویی از نیش قلم یک روزنامه نگار زدند.»
اینچنین بود که نام کریم پور شیرازی در تاریخ ایران پرآوازه شد؛ کسی که با قلم خویش آغاز کرد؛ اما پرونده مبارزاتش علیه استبداد را با خون خویش بست و در تاریخ مبارزات مردم ایران با دیکتاتوری به یادگار گذاشت