۱۳۸۹ تیر ۳۱, پنجشنبه

رنج دوران برده ایم


ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس
چه سفرها کرده‌ایم، چه سفر ها کرده ‌ایم

ما برای بوسیدن خاک سر قله‌ ها
چه خطر ها کرده‌ایم، چه خطرها کرده ‌ایم

ما برای آن که ایران گوهری تابان شود
خون دل‌ ها خورده ‌ایم، خون دل ‌ها خورده ‌ایم

ما برای آن که ایران خانه خوبان شود
رنج دوران برده‌ایم، رنج دوران برده‌ایم

ما برای بوئیدن بوی گل نسترن
چه سفرها کرده‌ ایم، چه سفرها کرده‌ ایم

ما برای نوشیدن شورابه‌ های کویر
چه خطر ها کرده‌ایم، چه خطر ها کرده‌ ایم

ما برای خواندن این قصه عشق به خاک
خون دل ‌ها خورده‌ایم، خون دل ‌ها خورده‌ ایم

ما برای جاودانه ماندن این عشق پاک
رنج دوران برده‌ایم، رنج دوران برده‌ ایم

شعری از نادر ابراهیمی