۱۳۹۹ شهریور ۱۳, پنجشنبه

فرخی یزدی 

هر که شد خام به صد شعبده خوابش کردند

هر که در خواب نشد خانه خرابش کردند

پشت دیوار خری داغ نمودند و بما

وصفی از طعم دل انگیز کبابش کردند

گفته بودند که سازیم وطن همچو بهشت

دوزخی پر ز بلایا و عذابش کردند

بازی اهل سیاست که فریبست و ریا 

خدمت خلق ستمدیده خطابش کردند

اول کار بسی وعده شیرین دادند

آخرش تلخ شد و نقش بر آبش کردند

آنچه گفتند نشود سرکه نیکو و حلال

در نهانخانه تزویر شرابش کردند

ز که نالیم که غفلت و نادانی ما

آنچه سرمایه ایجاد سرابش کردند

لب فرو بسته ز دردیم و پشیمانی و غم

گر چه خرسندی و تسلیم حسابش کردیم