۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

سفر بخیر


به کجا چنين شتابان ؟
گون از نسيم پرسيد
دل من گرفته زينجا
هوس سفر نداري
ز غبار اين بيابان ؟
همه آرزويم اما چه کنم که بسته پايم
به کجا چنين شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز اين سرا سرايم
سفرت به خير !‌ اما تو دوستي خدا را
چو ازين کوير وحشت به سلامتي گذشتي
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
شفیعی کدکنی